چرا کودک پیش از ورود به مدرسه نیاز به آموزش و پرورش در فضا و مکانی به نام مهدکودک دارد؟ارسال شده توسط الفبادر 22 سپتامبر 2019

دوره پیش از دبستان به خاطر ساختار درسی و نوع آموزشی که دارد با مهد کودک فرق دارد این مقطع از جهاتی شبیه به مهد و از جهاتی شبیه به دبستان است.

در حقیقت دوره پیش از دبستان یک پل ارتباطی بین مهد و مدرسه می باشد.

در این دوره کودک باید با مفاهیم علوم، ریاضی نقاشی سفال کاردستی ورزش و بازی به زبان انگلیسی سرود تئاتر و مهارت گرفتن مداد آمادگی برای نوشتن و …. آموزش دریافت کند.

هر کودک وسایل شخصی که گاه در قفسه مخصوص او نگهداری می شود برای مصرف یکسال ( 9 ماه ) خود را دارد که مسئولیت نگهداری از وسایل شخصی خود را بایستی به عهده بگیرد.

بعلاوه تکالیفی که با کمک والدین آن را انجام می دهند اما پیش دبستان با آموزش دبستان کمی متفاوت است.

و آموزش نظم و قواعد کلاسی در دوره دبستان جدی تر است و کودک در دوره پیش دبستان با آموزش هایی که دریافت می کند آماده ورود به دبستان می شود در برخی موارد اولین روز ورود کودک به مهد کودک یا پیش دبستان در مدرسه کمی ناراحت کننده و اضطراب آور است به خصوص جدایی از پدر و مادر و والدین که در این خصوص آموزش هایی جهت آشنایی با محیط مهد و مربی ها باید باشد.

آنچه حائز اهمیت است که به آگاهی والدین محترم برسد درک نیازهای کودک پیش از دبستان ( کودکستان ، پیش دبستانی 1 ، پیش دبستانی ۲ ) از لحاظ بستری که بتواند در آن اکتشاف نموده و حواس پنجگانه کودک هماهنگ رشد نموده مستلزم ایجاد فضای غنی است.

که در آن کودک را وادار به کنجکاوی نماید در واقع وقتی کنجکاوی فرد را به جستجو وادارد بحث یادگیری پیش می آید که چنین رویکردی زمینه تجربه و اکتشاف را فراهم می سازد.

و امکان یافتن راه حل برای مشکلات جاری و یادگیری های جدید را تقویت می کند

حال باز می گردیم به سوال اصلی که چرا کودک در مقطع پیش از ورود به مدرسه نیاز به بستر غنی و فضای آموزشی مناسب که همان مهد کودک است نیاز دارد؟

مونته سوری پزشک ،فیلسوف ، آموزگار و انسان دوستی اهل ایتالیا که در سال ۱۸۷۰ در ایتالیا به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت.

او معتقد بود تصور اینکه ما می توانیم کودکان خود را به هر نحوی که بخواهیم بارآوریم اشتباه است.

زیرا کودکان تحت تاثیر نیروهای وابسته به رسش یعنی آن چه که به لحاظ ژنتیکی در کودک به ودیعه گذاشته شده تا مراحل رشد طبیعی خود را طی نماید نیز چیزهایی را یاد می گیرد وی مانند ” روسو ” روانشناس کودک بر این باور بود که کودکان کاملا متفاوت از بزرگسالان فکر می کنند و یاد می گیرند

به اعتقاد ویگوتسکی روانشناس کودک روسیه مقابل اجتماع به ویژه گفتگوی یاری بخش با اعضای آگاه تر جامعه برای اینکه کودکان شیوه تفکر و رفتاری را یاد بگیرند که فرهنگ جامعه را می سازد بسیار ضروری است.

وی معتقد است که وقتی بزرگسالان و همسالان خبره‌تر به کودکان کمک می کنند تا فعالیت هایی را یاد بگیرند که از نظر فرهنگی با معنی هستند ارتباط بین آنها جزئی از تفکر کودکان می شود.

که این را ” منطقه مجاور رشد ” می نامند ( ویگوتسکی ) به گفته Rober fisher ارزش دوره ی طولانی کودکی ما در این است که برای تمرین گسترده وسیعی از فعالیت های خلاقانه زمان کافی در اختیار داریم کودک می آموزد.

که تلاش کردن در هر رشته‌ای که انتخاب کند باعث به وجود آمدن تغییری خلاق می‌شود وی معتقد است که همه کودکان می توانند در سطوح متفاوتی خلاق باشند اما پرورش این خلاقیت در سنین پایین اهمیت دارد.

در واقع این احتمال وجود دارد که نگرش خلاق نوآور بودن و انطباق پذیری یافتن ناشناخته ها چالش انگیزی و ارائه راه حل های نو و منحصر به فرد در سال‌های آغازین زندگی رشد کرده و از همان زمان استقرار به طور مداوم تحول یابند.

همه کودکان برای شکوفا کردن خلاقیت های خود نیاز به شرایط مناسب دارند.

در درون هر کودکی انگیزه برای خلق کردن وجود دارد که آماده بیدار شدن است این میل و انگیزه خود از گرایش به کنجکاوی ، شگفتی و پرسشگری ناشی می شود.

همانطور Rod yarkipling نوشت: شش انسان درست کاری که در خدمت من هستند همواره نگه خواهم داشت هر چه را من می دانم آنان به من یاد دادند نام آنان ” چه ” و ” چرا ” و ” چه موقع ” و ” چگونه ” و ” کجا ” و ” چه کسی ” است .